سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 آذر 3

با دقت در آخرین آیه از قصه اصحاب کهف در آیه 25 به دو نکته بسیار شگفت آور دیگر پی میبریم.
نخست آنکه خداوند بصورت سوال برانگیزی عدد 309 را به شکل خاصی بکار میبرد.
(18:25)ولبثوا فی کهفهم ثلث مائة سنین وازدادوا تسعا
آنان در غار خویش 300 سال توقف کردند و برآن 9 سال دیگر افزودند.
با  دقت در کاربرد این اعداد در می یابیم که نه سال چیزی نیست جز تفاوت بین سال شمسی و قمری در 300 سال. و ازآنجا که خداوند آگاه بر هر دو تقویم است خواسته است به انسان بفهماند که اگر با سال قمری محاسبه میکنند آنان 309 سال و اگر براساس سال شمسی محاسبه میکنند آنان 300 سال در غار اقامت کرده اند.
ثانیا خداوند ازکلمه وازدادوا قبل از عدد 9 استفاده کرده است. کلمه  وازدادوا به حساب جمل مساویست با 30 که اگر عدد 9 را در کنار آن قرار دهیم به همان نتیجه قبلی میرسیم یعنی عدد 309.
و ا ز د ا د و ا 
6 1 7 4 1 4 6 1 30
309=9<30
میبینید که چقدر خداوند بزرگ در چیدمان حروف و اعداد دقت و توجه خاصی برای را برای افهام عقول انسانی بکار گرفته است.
مطالعه ومداقه درآیات مربوط به قصه اصحاب کهف ما را به این نتیجه میرساند که خداوند پرده از کلیدی بر میدارد که ما به آن برای کشف زمان وقوع خبر های غیبی دیگر نیازمندیم.
کلیدچهارم
کار برد کلید فوق در داستان عزیر

داستان عزیر از جهات متعدد شبیه به داستان اصحاب کهف است.
خداوند در داستان عزیر نیز از این کلید استفاده میکند.
خداوند در آیه 259 سوره بقره به ماجرای عزیر میپردازد و میفرماید :
تو در این جا 100 سال بسر بردی. وما تو را نشانه ای برای مردم قرار دادیم. آنگاه که مسئله برای او روشن شد، عزیر گفت میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست.
(2:259)أو کالذی مر على قریة وهی خاویة على عروشها قال أنى یحی هذه الله بعد موتها فأماته الله مائة عام ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما أو بعض یوم قال بل لبثت مائة عام فانظر إلى طعامک وشرابک لم یتسنه وانظر إلى حمارک ولنجعلک ءایة للناس وانظر إلى العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما فلما تبین له قال أعلم أن الله على کل شیء قدیر
همانگونه که میبینیم خداوند عدد 100 را بکار برده است.
حال اگر ما 100 آیه در سوره بقره به عقب بر گردیم متوجه میشویم که در آن نیز خداوند از بینات و هدایت الهی و روشن شدن مسئله برای مردم سخن میگوید.:
(2:159)إن الذین یکتمون ما أنزلنا من البینت والهدى من بعد ما بینه للناس فی الکتب أولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللعنون.
سوالی که ذهن انسان را مشغول میکند اینست که چرا خداوند که خود زمان و یا طول زمانی حادثه ای را خبر میدهد لازم دیده است آنرا با بکار بردن همان تعداد حرف یا کلمه یا آیه تأکید کند؟
این ارداه خداوندی ممکن است بدو علت باشد.
نخست آنکه خداوند بدین وسیله قرآن خویش را از گزند تحریف مصون گرداند و دیگر آنکه به راسخون در علم و متعمقون در قرآن و غواصان اقیانوس بی کران قرآن شاه کلیدی عرضه کند که بتوانند از زمان وقوع حوادث و خبر های غیبی آینده مطلع شوند و بدین ترتیب جنبه اعجازی کلام الله مجید در عصر پیشرفت علم و سیطره کامپیوتر، برخ جهانیان کشیده شود.
بهر ترتیب شکی باقی نمیماند که خداوند در قرآن همزمان با دو زبان تکلم میکند. حروف و اعداد.
سوال مهم دیگری که دراینجا مطرح میشود اینست که چرا خداوند زبان ریاضی را برای تبیین امر خویش و تعیین زمان وقوع حوادث سرنوشت ساز ومهم انتخاب کرده است.
چند دلیل برای این مهم میتوان برشمرد
دلیل نخست آن است که زبان ریاضی زبان جهانی است. انسانها اهل هرکجای زمین باشند و پیرو هر آئینی باشند و به هر زبانی تکلم کنند و از هر نژادی باشند در معادلات ریاضی و نتایج چهار عمل اصلی متفق القولند.
دلیل دوم اینکه زبان ریاضی بر خلاف زبان کلمات قابل تفسیر و تأویل و ترجمه نیستند. اما و اگر بر نمیدانند و شرط نمیپذیرند. نه نسبی هستند ونه مبهم. نمیتوان گفت 4 بودن حاصلضرب 2 در 2 را مشروط به قضیه دیگری کرد و برای آن کلماتی چون اما و اگر و چنانچه بکار برد.
دلیل سوم آنکه زبان ریاضی از دقت بیشتری برخوردار است. و اندازه گیری زمانی یا مکانی دقیقی را میسر میکند.

کلید پنجم
استفاده از این کلید در تعیین شب قدر
علمای سلف نیز از شیعه و سنی از این کلید و روش برای اثبات مدعای خود استفاده کرده اند.
بعنوان نمونه اگر اهل سنت لیلة القدر را شب 27 ماه رمضان میدانند به علت آنست که مفسر بزرگی چون حافظ ابن کثیر در تفسیر خود با استفاده از همین روش ثابت کرده است که
لیلةالقدر شب بیست و هفتم ماه رمضان است.
بنا برمحاسبات ابن کثیر کلمه هی در آخرین آیه سوره قدر اشاره دارد به این شب. و این کلمه بیست و هفتمین کلمه این سوره است. پس شب قدر شب بیست و هفتم رمضان است.
این نظریه را همه اهل سنت پذیرفته اند و هیچ عالمی برآن اعتراض نکرده است.

انا انزلناه فی لیلة القدر وما ادریک
1 2 3 4 5 6 7
ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من
8 9 10 11 12 13 14
الف شهر تنزل الملئکة والروح فیها باذن
15 16 17 18 19 20 21
ربهم من کل امر سلام هی حتی
22 23 24 25 26 27 28


کلید ششم
استفاده از این کلید در نامگذاری سوره حمد
نام دیگر سوره حمد در قرآن سبع المثانی است

این نامگذاری سوره فاتحه براساس شمارش اعداد مربوط به این سوره است.
ازآنجا که در این سوره 7 آیه بکار رفته است آنرا سوره سبع و ازآنجا که در هر نماز دو بار این سوره تکرار میشود آنرا مثانی نامیده است. بنا براین خداوند خود به شمارش اعداد مربوط به یک سوره توجه ویژه مبذول داشته تا آنجا که حتی اولین سوره و مهمترین سوره قرآن را با استفاده از این روش نامگذاری کرده است.
کلید هفتم:
بکار گیری کلید بدست آمده در سوره دیگری از قرآن، انسان را در مورد فرمول کشف شده به یقین میرساند.
خداوند عمر حضرت
نوح را 950 سال تعیین میکند و همزمان در سوره نوح 950 حرف بکار میبرد.


توجه ویژه خداوند به استفاده از تعداد خاصی از کلمات در قران
جای پای این فرمول مهم را به شکل دیگری در جای جای قرآن میتوان پیدا کرد.
وقتی خداوند به تعداد روزهای 365 گانه سال کلمه یوم و به تعداد شبهای آن کلمه لیل و به تعداد ماههای دوازده گانه سال کلمه شهر و به تعداد ساعات یک شبانه روز کلمه ساعت را بکار میبرد. با این استفاده حساب شده از کلمات، دیگر شکی باقی نمیماند که خداوند از بکار گیری عمدی کلمات به تعداد معین در پی تبیین و ترسیم یک نکته کلیدی است.
سوالی که دراینجا پیش می آید اینست که چرا خداوند مثلا به تعداد ساعات یک شبانه روز کلمه ساعت را بکار برده اپست در حالیکه این مسئله نیاز به تأکید ندارد. در تمام  نقاط جهان ساعات یک شبانه روز را 24 میدانند ودر این امر نزاعی نیست. در ابتدای امر ممکن است تأکید بر این امور بدیهی بیهوده بنظر برسد.
پاسخ این است که اگرخداوند به تعداد برخی   از امور معلوم و آشکار مانند شب و روز و ماه و ساعت در قرآن کلمه بکار برده است میخواهد به ما بفهماند که این فرمول در مورد اموری که ما بر آن توافق نداریم یا بر ما معلوم نیست نیز بکار میرود.
بدین معنا که اگر در قرآن بر 24 ساعت بودن شبانه روز تأکید میشود برای آنست که بفهماند در موارد دیگر هم اگر تعداد معینی کلمه بکار میبرد برای تأکید بر مسئله ایست که که به اندازه همان مقدار ساعات شبانه روز قطعی است اما شما از آن آگاهی ندارید.
یعنی اگر در قرآن تنها 12 بار کلمه امامت بکار رفته باشد حاکی از آن است که خداوند بعد از رحلت پیامبر تعداد 12 امام را به رسمیت میشناسد و لاغیر. یااگر در قرآن 12 بار از کلمه شیعه و مشتقات آن استفاده میشود دلیل بر اینست که  تنها شیعیان دوازده امامی بر حق اند.

پیش بینی زوال اسرائیل در سال 2022 با استفاده از این کلید.
اینک که به فرمول کشف زمان وقوع حوا دث در قرآن  دست یافته ایم ببینیم آیا میتوانیم با استفاده از آن صندوقچه اسرار غیبی الهی را در مورد خبر های غیبی دیگر باز کرد یاخیر.
شاید مهمترین پیش بینی قرآن خبر فساد و طغیان دوباره بنی اسرائیل و اضمحلال مجدد آن بدست با کفایت حضرت مهدی باشد که به تشکیل حکومت آنحضرت در سراسر گیتی منجر خواهد شد.
چیدمان کلمات در این آیات بسیار حساب شده و معنا دار است.
با این توضیح سخن را در تبیین این نظریه پی میگیریم.
محاسبه نخست.
اسراء هفدهمین سوره قرآن و نام دیگر آن بنی اسرائیل است که در سال 621 میلادی نازل شده است.
در این سوره که بخش عمده آن مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل است خداوند علیم پرده از راز بزرگی بر میدارد.
آیات مربوط به بنی اسرائیل و سر نوشت آن از آیه
دوم سوره اسراء آغاز و در آیه 104 خاتمه می یابد.
(17:2)وءاتینا موسى الکتب وجعلنه هدى لبنی إسرءیل ألا تتخذوا من دونی وکیلا
(17:3)ذریة من حملنا مع نوح إنه کان عبدا شکورا
(17:4)وقضینا إلى بنی إسرءیل فی الکتب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا
(17:5)فإذا جاء وعد أولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلل الدیار وکان وعدا مفعولا
(17:6)ثم رددنا لکم الکرة علیهم وأمددنکم بأمول وبنین وجعلنکم أکثر نفیرا
(17:7)إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الاءخرة لیسءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا
(17:8)عسى ربکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکفرین حصیرا
(17:9)إن هذا القرءان یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصلحت أن لهم أجرا کبیرا
(17:10)وأن الذین لا یؤمنون بالاءخرة أعتدنا لهم عذابا ألیما
(17:11)ویدع الإنسن بالشر دعاءه بالخیر وکان الإنسن عجولا
(17:12)وجعلنا الیل والنهار ءایتین فمحونا ءایة الیل وجعلنا ءایة النهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربکم ولتعلموا عدد السنین والحساب وکل شیء فصلنه تفصیلا
(17:13)وکل إنسن ألزمنه طئره فی عنقه ونخرج له یوم القیمة کتبا یلقیه منشورا
(17:14)اقرأ کتبک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا
(17:15)من اهتدى فإنما یهتدی لنفسه ومن ضل فإنما یضل علیها ولا تزر وازرة وزر أخرى وما کنا معذبین حتى نبعث رسولا
(17:16)وإذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنها تدمیرا
(17:17)وکم أهلکنا من القرون من بعد نوح وکفى بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا
(17:18)من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا
(17:19)ومن أراد الاءخرة وسعى لها سعیها وهو مؤمن فأولئک کان سعیهم مشکورا
(17:20)کلا نمد هؤلاء وهؤلاء من عطاء ربک وما کان عطاء ربک محظورا
(17:21)انظر کیف فضلنا بعضهم على بعض وللاءخرة أکبر درجت وأکبر تفضیلا
(17:22)لا تجعل مع الله إلها ءاخر فتقعد مذموما مخذولا
(17:23)وقضى ربک ألا تعبدوا إلا إیاه وبالولدین إحسنا إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف ولا تنهرهما وقل لهما قولا کریما
(17:24)واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا
(17:25)ربکم أعلم بما فی نفوسکم إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوبین غفورا
(17:26)وءات ذا القربى حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیرا
(17:27)ان المبذرین کانوا إخون الشیطین وکان الشیطن لربه کفورا
(17:28)وإما تعرضن عنهم ابتغاء رحمة من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا
(17:29)ولا تجعل یدک مغلولة إلى عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا
(17:30)ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر إنه کان بعباده خبیرا بصیرا
(17:31)ولا تقتلوا أولدکم خشیة إملق نحن نرزقهم وإیاکم إن قتلهم کان خطءا کبیرا
(17:32)ولا تقربوا الزنى إنه کان فحشة وساء سبیلا
(17:33)ولا تقتلوا النفس التی حرم الله إلا بالحق ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطنا فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا
(17:34)ولا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتى یبلغ أشده وأوفوا بالعهد إن العهد کان مسءولا
(17:35)وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر وأحسن تأویلا
(17:36)ولا تقف ما لیس لک به علم إن السمع والبصر والفؤاد کل أولئک کان عنه مسءولا
(17:37)ولا تمش فی الأرض مرحا إنک لن تخرق الأرض ولن تبلغ الجبال طولا
(17:38)کل ذلک کان سیئه عند ربک مکروها
(17:39)ذلک مما أوحى إلیک ربک من الحکمة ولا تجعل مع الله إلها ءاخر فتلقى فی جهنم ملوما مدحورا
(17:40)افأصفیکم ربکم بالبنین واتخذ من الملئکة إنثا إنکم لتقولون قولا عظیما
(17:41)ولقد صرفنا فی هذا القرءان لیذکروا وما یزیدهم إلا نفورا
(17:42)قل لو کان معه ءالهة کما یقولون إذا لابتغوا إلى ذی العرش سبیلا
(17:43)سبحنه وتعلى عما یقولون علوا کبیرا
(17:44)تسبح له السموت السبع والأرض ومن فیهن وإن من شیء إلا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم إنه کان حلیما غفورا
(17:45)وإذا قرأت القرءان جعلنا بینک وبین الذین لا یؤمنون بالاءخرة حجابا مستورا
(17:46)وجعلنا على قلوبهم أکنة أن یفقهوه وفی ءاذانهم وقرا وإذا ذکرت ربک فی القرءان وحده ولوا على أدبرهم نفورا
(17:47)نحن أعلم بما یستمعون به إذ یستمعون إلیک وإذ هم نجوى إذ یقول الظلمون إن تتبعون إلا رجلا مسحورا
(17:48)انظر کیف ضربوا لک الأمثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا
(17:49)وقالوا أءذا کنا عظما ورفتا أءنا لمبعوثون خلقا جدیدا
(17:50)قل کونوا حجارة أو حدیدا
(17:51)او خلقا مما یکبر فی صدورکم فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أول مرة فسینغضون إلیک رءوسهم ویقولون متى هو قل عسى أن یکون قریبا
(17:52)یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قلیلا
(17:53)وقل لعبادی یقولوا التی هی أحسن إن الشیطن ینزغ بینهم إن الشیطن کان للإنسن عدوا مبینا
(17:54)ربکم أعلم بکم إن یشأ یرحمکم أو إن یشأ یعذبکم وما أرسلنک علیهم وکیلا
(17:55)وربک أعلم بمن فی السموت والأرض ولقد فضلنا بعض النبین على بعض وءاتینا داود زبورا
(17:56)قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم ولا تحویلا
(17:57)اولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربهم الوسیلة أیهم أقرب ویرجون رحمته ویخافون عذابه إن عذاب ربک کان محذورا
(17:58)وإن من قریة إلا نحن مهلکوها قبل یوم القیمة أو معذبوها عذابا شدیدا کان ذلک فی الکتب مسطورا
(17:59)وما منعنا أن نرسل بالاءیت إلا أن کذب بها الأولون وءاتینا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها وما نرسل بالاءیت إلا تخویفا
(17:60)وإذ قلنا لک إن ربک أحاط بالناس وما جعلنا الرءیا التی أرینک إلا فتنة للناس والشجرة الملعونة فی القرءان ونخوفهم فما یزیدهم إلا طغینا کبیرا
(17:61)وإذ قلنا للملئکة اسجدوا لءادم فسجدوا إلا إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینا
(17:62)قال أرءیتک هذا الذی کرمت علی لئن أخرتن إلى یوم القیمة لأحتنکن ذریته إلا قلیلا
(17:63)قال اذهب فمن تبعک منهم فإن جهنم جزاؤکم جزاء موفورا
(17:64)واستفزز من استطعت منهم بصوتک وأجلب علیهم بخیلک ورجلک وشارکهم فی الأمول والأولد وعدهم وما یعدهم الشیطن إلا غرورا
(17:65)ان عبادی لیس لک علیهم سلطن وکفى بربک وکیلا
(17:66)ربکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله إنه کان بکم رحیما
(17:67)وإذا مسکم الضر فی البحر ضل من تدعون إلا إیاه فلما نجیکم إلى البر أعرضتم وکان الإنسن کفورا
(17:68)افأمنتم أن یخسف بکم جانب البر أو یرسل علیکم حاصبا ثم لا تجدوا لکم وکیلا
(17:69)ام أمنتم أن یعیدکم فیه تارة أخرى فیرسل علیکم قاصفا من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا
(17:70)ولقد کرمنا بنی ءادم وحملنهم فی البر والبحر ورزقنهم من الطیبت وفضلنهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا
(17:71)یوم ندعوا کل أناس بإممهم فمن أوتی کتبه بیمینه فأولئک یقرءون کتبهم ولا یظلمون فتیلا
(17:72)ومن کان فی هذه أعمى فهو فی الاءخرة أعمى وأضل سبیلا
(17:73)وإن کادوا لیفتنونک عن الذی أوحینا إلیک لتفتری علینا غیره وإذا لاتخذوک خلیلا
(17:74)ولولا أن ثبتنک لقد کدت ترکن إلیهم شیءا قلیلا
(17:75)اذا لأذقنک ضعف الحیوة وضعف الممات ثم لا تجد لک علینا نصیرا
(17:76)وإن کادوا لیستفزونک من الأرض لیخرجوک منها وإذا لا یلبثون خلفک إلا قلیلا
(17:77)سنة من قد أرسلنا قبلک من رسلنا ولا تجد لسنتنا تحویلا
(17:78)اقم الصلوة لدلوک الشمس إلى غسق الیل وقرءان الفجر إن قرءان الفجر کان مشهودا
(17:79)ومن الیل فتهجد به نافلة لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا
(17:80)وقل رب أدخلنی مدخل صدق وأخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطنا نصیرا
(17:81)وقل جاء الحق وزهق البطل إن البطل کان زهوقا
(17:82)وننزل من القرءان ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین ولا یزید الظلمین إلا خسارا
(17:83)وإذا أنعمنا على الإنسن أعرض ونءا بجانبه وإذا مسه الشر کان یءوسا
(17:84)قل کل یعمل على شاکلته فربکم أعلم بمن هو أهدى سبیلا
(17:85)ویسءلونک عن الروح قل الروح من أمر ربی وما أوتیتم من العلم إلا قلیلا
(17:86)ولئن شئنا لنذهبن بالذی أوحینا إلیک ثم لا تجد لک به علینا وکیلا
(17:87)الا رحمة من ربک إن فضله کان علیک کبیرا
(17:88)قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن یأتوا بمثل هذا القرءان لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا
(17:89)ولقد صرفنا للناس فی هذا القرءان من کل مثل فأبى أکثر الناس إلا کفورا
(17:90)وقالوا لن نؤمن لک حتى تفجر لنا من الأرض ینبوعا
(17:91)او تکون لک جنة من نخیل وعنب فتفجر الأنهر خللها تفجیرا
(17:92)او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا أو تأتی بالله والملئکة قبیلا
(17:93)او یکون لک بیت من زخرف أو ترقى فی السماء ولن نؤمن لرقیک حتى تنزل علینا کتبا نقرؤه قل سبحان ربی هل کنت إلا بشرا رسولا
(17:94)وما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى إلا أن قالوا أبعث الله بشرا رسولا
(17:95)قل لو کان فی الأرض ملئکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا رسولا
(17:96)قل کفى بالله شهیدا بینی وبینکم إنه کان بعباده خبیرا بصیرا
(17:97)ومن یهد الله فهو المهتد ومن یضلل فلن تجد لهم أولیاء من دونه ونحشرهم یوم القیمة على وجوههم عمیا وبکما وصما مأویهم جهنم کلما خبت زدنهم سعیرا
(17:98)ذلک جزاؤهم بأنهم کفروا بءایتنا وقالوا أءذا کنا عظما ورفتا أءنا لمبعوثون خلقا جدیدا
(17:99)اولم یروا أن الله الذی خلق السموت والأرض قادر على أن یخلق مثلهم وجعل لهم أجلا لا ریب فیه فأبى الظلمون إلا کفورا
(17:100)قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربی إذا لأمسکتم خشیة الإنفاق وکان الإنسن قتورا
(17:101)ولقد ءاتینا موسى تسع ءایت بینت فسءل بنی إسرءیل إذ جاءهم فقال له فرعون إنی لأظنک یموسى مسحورا
(17:102)قال لقد علمت ما أنزل هؤلاء إلا رب السموت والأرض بصائر وإنی لأظنک یفرعون مثبورا
(17:103)فأراد أن یستفزهم من الأرض فأغرقنه ومن معه جمیعا
(17:104)وقلنا من بعده لبنی إسرءیل اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الاءخرة جئنا بکم لفیفا
اگرچه در ین میان به مسایل دیگری هم اشاره شده اما سیاق کلام و محور بحث بنی اسرائیل است.
در این آیات خداوند به بنی اسرائیل وعده داده است که در صورت فساد مجدد در ارض، زمان وعده دیگر خدا خواهد رسید و بنی اسرائیل از هم خواهد پاشید.
اینک برآنیم که بدانیم آیا میتوان از شاه کلید بدست آمده از مطالعه خبر های غیبی دیگر خدا به جزئیات خبر زوال بنی اسرائیل و زمان وقوع آن پی برد یانه.
بدین منظور از کلمه و آتینا در آیه دو تا کلمه لفیفا در آیه 104 را میشماریم.
از شمارش این کلمات ناگهان متوجه میشویم که تعداد آنها درست 1443 کلمه است
.
از آنجا که در سوره کهف هر کلمه نمایانگر یک سال است  به این نتیجه میرسیم که ممکن است عدد
1443 به سال سقوط اسرائیل  اشاره داشته باشد.
اگر خداوند بعد از کلمه لفیفا به عدد 1443 اشاره میکرد، مانند آنچه در سوره کهف بکار برد، دیگر شکی باقی نمیماند که قرار است زوال بنی اسرائیل در سال موعود اتفاق  بیفتد.
 اما حالا که خداوند به سال مورد نظر اشاره نکرده است سوال اینست که آیا با کشف فرمول فوق که در موارد دیگر کارآیی خودش را نشان داده و با دقت تمام جواب داده است و دقیقا از نظر زمانی درست از آب در آمده است، اینجا نیز به همان فرمول میتوان اعتماد کرد یا خیر.


 نوشته شده توسط مجید کمالو در یکشنبه 90/9/13 و ساعت 8:22 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 123
بازدید دیروز: 81
مجموع بازدیدها: 245398
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه